محل تبلیغات شما
روز و شب فکر می کند مردی از درخت گناه می افتد دارد انگار خواب می بیند در سفید وسیاه می افتد او کلنجار می رود با خود مثل رودی که در خودش جاریست با خودش حرف می زند گاهی سر و کارش به آه می افتد راستی کیست این که می آید از خیابان سبز خاطره ها چه دل انگیز می شود وقتی چشم در چشم ماه می افتد هر دو آرام ساکت و مبهوت در خمِ کوچه ای که بن بست است باید از جای خود تکان نخورد کوچه اما به راه می افتد سایه ای می گریزد و دستی مثل بال کبوتری عاشق نرم و آرام ناگهان روی شانه

سیده کبری موسوی قهفرخی

دکتر_شهاب_گودرزی

مرتضی دولت آبادی(جان فزا)

افتد ,مثل ,ای ,چشم ,آرام ,کوچه ,می افتد ,ای که ,کوچه ای ,خمِ کوچه ,مبهوت در

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

لوله گلخانه ای